:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

دوران دانشگاه!

 

سلام به همه ی دوستان گلم که تند تند دلم برا همتون تنگ میشه. حالتون که خوبه ایشالا؟ امیدوارم هیچ غمی نداشته باشید و در سلامت و شادی غرق باشید!

یک نکته ی مهم خدمتتون عرض می کنم و بعد میرم سر اصل مطلب.

یه دوست عزیز و نازنین و گل گلی که خیلی برام عزیزن توی یکی دوتا از پستهای وبلاگ زیبا و وزینشون به نوعی به من اشاره کردن! منم از شدت شعف الآن به ایشون اشاره می کنم!

تازه وارد عزیزم، جان خودم جدی نگفتم... شما برای من بسیار عزیز و محترم هستید.ایشالا کم کم شماهم به شوخی های من عادت می کنید!

 تازه اگه خودتونم بگین که دیگه نیام بهتون سر بزنم، من بازم میام!

 چی خیال کردین؟! فکر کردین به این سادگیا از دست جانوری به اسم ماهی رها خواهید شد؟!!!

****************************

زمان : ساعت هفت صبح

مکان : ورودی دانشگاه

آغاز ترم اول.


بنده خدا ایستاده و داره اینا رو با خودش واگویه می کنه : " یوهو ، ایول ، منم دانشجو شدم ، هی " سازمان سنجش" روت کم شد؟ دیدی هر کاری کردی نتونستی پسر عموتو بیاری تو دانشگاه؟دیدی به حقم رسیدم؟ یوهو ، ایول دانشجو... "


بعدشم موبایلشو در میاره و : " الو؟سلام مامان.آره خودمم آقا مهندس آینده ت... چطوری؟ بابا چطوره؟ دانشگاه؟ خوبه... عالیه. هنوز نرفته همه فهمیدن من قراره ثلث اولو با معدل بیست قبول بشم. همین الان یکی از دانشجوها داشت بهم می گفت بهت واسه هر امتحان پنجاه هزار تومن می دم بهم تقلب برسون... چی؟ من چی گفتم؟ معلومه دیگه گفتم من دنبال پول حروم نیستم. من اومدم خودم قبول شم... باشه مامان... باشه... اگه کس دیگه گفت قبول می کنم. چشم. سلام برسون. خدافظ "


بعدشم حرکت می کنه بره تو دانشگاه که اولین حالو حراست ورودی بهش می ده : " آقای خوشگل... بده ببینم کارت دانشجوییتو... نمی دونی همینجوری نمی شه رفت داخل؟ تازه واردی؟ "
راه می افته می ره دانشگاه و... ترم اول تموم می شه.

 

زمان : هفت و سی دقیقه صبح

مکان : سرویس دانشگاه

آغاز ترم دوم.


بنده خدا بازم ایستاده و داره اینا رو با خودش واگویه می کنه : " ترم اول که خوب تموم شد بریم ببینیم این ترمو چیکار میکنیم. دیدی "دانشگاه" هر کاری کردی نتونستی منو اخراج کنی؟
بعدشم موبایلشو در میاره و : " الو؟ سلام مامان... آره خودمم دیگه پس می خوای کی باشه؟ آره هر چی تو می گی. آقا مهندس... خوبه؟ بابا اینا چطورن؟ بی خیال مامان خوبه... بد نیست دانشگاه... دارم می خونم... آره... چی؟ معدل؟... هفده و شصت و یک صدم. آره مامان... نه استادا حقمو خوردن... من رسیدم دانشگاه. کاری نداری؟... خدافظ "

 

زمان : ساعت هشت دقیقه به هشت صبح

مکان : ورودی دانشگاه

آغاز ترم سوم.


ای بابا این میترا چرا نیومد؟...ا؟...اون میترا نیس؟...پس این پسره کیه؟...بی وفای خیانت کار...بره گم شه...دختره هرزه...لیاقتمو نداشت..


کی حال داره بره سرکلاس حالا؟...آقا یه بسته " کنت " بده...


موبایلش زنگ می خوره.با خودش می گه : " مامانه س..." گوشی رو ورمی داره و : " الو؟... سلام... خوبم تو چطوری؟... چه خبر؟... نه می گذره دانشگاه... می گذره خلاصه... " . آروم به سیگار فروش می گه : " کبریت داری؟ ". مامانش می شنوه ازش می پرسه چی گفته. جواب مامانشو می ده : " نه هیچی. تو کلاسیم. این فندک بخاری کلاس خراب شده... نه مادر من شوفاژ کجا بود؟گاز کجا بود... ول کن ترو خدا... خدافظ... خدافظ... حوصله ندارم فعلا... دفعه بعد باهاش صحبت می کنم... خدافظ... ".


اواخر ترم دستمال دستش می گیره تا از استاد نمره بگیره تا مشروط نشه... و موفق می شه
.

 

زمان : ساعت هشت و سی دقیقه صبح

مکان : منزل دانشجویی

آغاز ترم چهارم.


سیگاری تو دستشه و داره با موبایل فک می زنه : " خوب می گفتی سپیده جان... آره بگو عزیزم... می شنوم... " صدای زنگ بلند می شه. از پنجره بیرونو نگاه می کنه و به سپیده می گه : " سپیده جون بچه ها اومدن درس بخونیم باهم... فعلا کاری نداری... منم دلم تنگ می شه ولی درسم باید بخونم دیگه... قربونت عزیزم...دوست دارم... بوس بوس... خدافظ ".


بعد درو باز می کنه :

" سلام مژده جون چطوری؟..بیا تو تا کسی ندیدت... "


تلفن زنگ می زنه. نگا می کنه می بینه مامانشه... گوشی رو ورمی داره می گه : " الو سلام مامان... من الان دارم... نه مامان من خوبم... فقط الان دارم درس می خونم... چی؟؟ صدام واسه چی گرفته؟؟؟ " پیش خودش می گه چون جنسش خوب بوده اما به مامانش می گه : " خوب مادر من مال بلند بلند درس خوندنه دیگه... الانم دارم درس می خونم... باشه... خدافظ "

زمان : ساعت یازده و نیم شب

مکان : مجلس پارتی

آغاز ترم پنجم.


صدای موزیک و دنس یه لحظه قطع نمی شه. " دی جی اگوستینو " داره می خونه. دود تمام فضا رو گرفته. چشماش سرخ سرخه. موبایلش زنگ می زنه. همینجور که داره خودشو تکون تکون می ده وشلنگ تخته می ندازه مونیتور گوشی رو می بینه و بعد دکمه سایلنت رو می زنه. رو مونیتور گوشی ، جای اسم تماس گیرنده نوشته : مامان...

 

دوستتون دارم مواظب خودتون باشین تا به زودی...

نظرات 26 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ب.ظ

اول

ای ول!

آرش خان یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
ای وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول

ای جاااااااااااااااااااااااااااااااااااان!

محسن یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ب.ظ

آقا من از همین جا از جناب آرش و خانوم پدیده جدا عذر میخوام

باز خدارو شکر تو اول شدی اینا نیفتن به جون هم و من!

ریحان یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:44 ب.ظ http://narengi.blogsky.com

ماهی خانووووووووووووووومی شما که رسمااااااااااااااین سیستم ازادیا رو ترکوندی که جونم

دانشگاه های مام همچین دست کمی نداره هاااااااااااااااا


خیلی وقت بود این ورا پیدام نشده بود
شاد باشی گلم
یا حق

سلام سلام خانومی گلم
چه عجبببببببببببب؟!
اصلاح کردم متن رو بنا به فرمایش شما و یکی دیگه از دوستان
بله قبول دارم که همه ی دانشگاهها بلا استثنا همینجوریه جوشون. و واقعا تاسف انگیزه...

شاد باشی دوست گلم
راستی هرکاری میکنم وبت باز نمیشه مشکلیه؟!

بهارین دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:21 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام ماهی خوشکله
چه طوری؟
نه بابا این بدبخت که به ترم بالاتر هم نرسید دیگه...چه کار می شه کرد....خیلی از جوونای ما تا پاشون می رسه دانشگاه فکر می کنن مثلا آدم شدن و می افتن دنبال کارایی که اصلا تا به حال بهش فکر هم نکردن چه برسه به عمل!!!!
ولی تو این طنزت هزاران فریاد نهفته بود...طنز خنده دار و و البته غم انگیزی بود!!! و اگر خنده دارش و فاکتور بگیریم گریه اش می مونه و بس....پس آی جوونای از خودباخته به حال خودتون گریه کنید که راهی جز این ندارید...
راستی تو که گفتی اینطرفا خبرایی هست زود اومدم ......ولی عجب خبرایی هم بودا؟؟؟ کلی حرف داشت واسه گفتن
قربونت
موفق باشی
بووووس
بای

سلام عزیزم فدات خانومی
آره دیگه خب متاسفانه اتفاق رایجی هستش این از خود بی خود شدن..
ممنونم که اومدی و تشکر از تحلیلت
شاد باشی خانوم گل

شروین دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.shahriyareman.blogsky.com

سلام سلام
غزالم دوباره اومدم و آپم
کاراتونم دیدم خیلی عالی مثه همیشه
به این فراموش شده هم سری بزنید خوشحالم می کنید
منتظرم

سلام خانومی
حتما میام
شاد باشی گلم

تازه‌وارد دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

سلام ماهی!
بابا قرار نبود مارو بذاری تو بیل‌بورد دیگه! همه‌ش تقصیر خودم بود تموم شد رفت!
اینجوری چوبکاریمون نکن دیگه!

واما این قرار و قانون نانوشته‌ایه که بچه‌های شر و شیطون که اکثریت هم هستن گرفتارش می‌شن بعدشم خیلیاشون یه سنگ محکم که از روزگار تو کله‌شون می‌خوره درست می‌شن! من با دو تا و نصفی تی‌شرت که بیشتر از شما چرک‌سوز کردم می‌تونم بهتون بگم خیلی از همین بروبچی که می‌دیدیم که چه آتیشا نمی‌سوزوندن الان مرد و زن زندگین . بعضیا کچلن بعضیا قوزن بعضیا خیکین همه‌شون هم سر به زیر و آرومن . به ماماناشون هم سر می‌زنن!! :)))

گفتم اون ور قضیه‌رو که گفتی منم از این ور یه تیریپ خوش‌بینانه بیام. ولی اونایی رو که تو همون سن و سال معتاد می‌شن و کارشون بیخ پیدا می‌کنه رو نگفتم که فیلم هندی نشه :))

خوش باشی.

سلام از ماست تازه وارد عزیزم
اختیار دارین این فرمایشات چیه؟
یعنی من اجازه ندارم وبم رو به نام شما مزین کنم؟

آره واقعا متاثر و متاسف کننده س.
شما هم بیشتر مراقب پیرهنتون باشین!

بازم ممنونم از حضور شما و بازم خوشحالم از اینکه میاین!
شاد باشید دوست گرامی

شوریده دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ب.ظ http://faghat-khodam.blogsky.com

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته!!:)

استغفرالله .....ما گفتیم فقط بخندیم!!:))

نه اینکه زیاد انتی فمینیسم هستم!!برای همین هم هجو یا به قول حافظ طامات زیاد می بافیم:)!!

اره از این چیزی توی دانشگاه که زیاد رخ میده!!

خدا اخر عاقبت هممون رو ختم به خیر بکنه امین!

خلاصه اینکه اشعار ما همگی از روی مزاح هست و اینا!!

همه می دونن!!:))

در تنگ بلور جای تو ماهی خالیست!
وبلاگ تو را می نگرم یک سالیست!!!*

هر چند که دعوای زن و مرد حل نشود
تا جنگ و نزاع تام جری را باقیست

اما تو بدان که از دیدن این وبلاگت
هرگز نشوم سیر چو تن را جانیست

*:البته زیاد اغراق کردم چون می خواستم قافیه جور در بیاد!!:))

خوب خوش و سر حال باشید

موفق باشید......شوریده

سلام شوریده ی عزیز
به هر حال این مباحث خواه ناخواه ایجاد حساسیت می کنه.
ممنون از شعرت بیشتر درمورد ما شعر بسرا!
شاد باشید

بابایی سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ق.ظ http://9maho9roz.blogsky.com/

سلام... خیلی ممنون.... شما خیلی لطف دارین به وبلاگ نی نی ما... شاد و سلامت باشید.

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای خداااااااااااااااا مبارکه!
الهی که جیگر نینی رو بخورم من!
خدا حفظش کنه براتون سالهای سال در کنار هم
شاد و سلامت باشید

حسن چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:32 ق.ظ http://monthazeranegoleyas.blogfa.com/

"همیشه نگاهی را باور کن که وقتی از آن دور شدی در انتظارت بماند"
سلام ماهی خانم
خوبی؟
آپ میکنی ما رو خبر نمی کنی؟
در ضمن منم آپ کردم منتظر حضور سبزت هستم
سبز باشی و سبز بمانی.
[گل][قلب]

سلام دوست عزیزم
شرمنده که نشد خبر بدم
دیگه خودت بیا هر از گاهی دیگه!
منم خدمت رسیدم
شاد باشی

زریر چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:35 ق.ظ http://saansiz.blogsky.com/

به به سلام آبجی ماهی.
راستش این چیزی که گفتی تقریبا شبیه بلاییه که داره سر
یکی از بهترین دوستام می آد.
راستی آبجی نمی خواد تولد خانومی من رو بهش تبریک بگه؟!!
موفق باشی ماهی گلی خانوم.

به سلام داداش زریر خودم
خوش اومدی
امیدوارم دوستت با کمک دوستای گلی مثل شماها وارد این منجلاب نشه
کمکش کنید... حیفه به خدا.. من خیلی دلم براشون میسوزه.
تولدشونم مبارک
شاد باشید

بهارین چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلا عزیز دل خواهر!!!
بدو بیا که اپم...

سلام جیگری
اومدم

نیما چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:22 ب.ظ http://biname.blogsky.com

سلام ماهی خانوم
خوبین؟چه خبرا...؟
واقعا درد ناک بود..خنده تلخی روی لبانم نشست...و دیگر هیچ..!!!
البته این برمیگرده به ظرفیت کسی که وارد این جور جاها میشه...چون ایشون شناگر خوبی بودن فقط آب کم داشتن...
در کل اختیار هر کسی دست خودشه...
پس چرا من اینجوری نشدم.....!!!!!!!!
خوش باشی

سلام آقا نیما
تشکر من خوبم شما خوبین؟
باز تو شعرت گرفت؟!!! بله ظرفیت مهمه اینه که ببینیم طرف واحداشو یکی درمیون پاس میکنه یا همشو باهم! آخه شنیدم بعضیا گلچین میکنن؟!!
شاد باشید!

نیما پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:41 ق.ظ http://biname.blogsky.com

یه سئوالی ذهن منو مشغول کرده...
اونم اینه که مزده خانوم اونجا چیکار داشته...؟؟؟؟
خوش باشی

خب ببین من دلم میخواد به سوالت جواب بدم
اما چیزی که هست از همه رنج سنی میان اینجا
فقط در همین حد بدون که آقا پسرایی که به دلیل کار یا درس یا کار(!!)
مجبورند در خوابگاه زندگیی کنند٬ به سمت خلاف هایی
از جمله مژده و آره و اینا کشیده میشن!
ببخشید دیگه نمیتونم زیاد واضح صحبت کنم!!
(حال اومدی؟!!)
شاد باشی دوست گلم

مهدی==دفترعشق پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ق.ظ http://daftareshghe.blogsky.com

سلام خوبی؟
دفتر عشق بروز شد
منتظر حضور گرمت میباشم
موفق باشی

محسن جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ق.ظ

سلام ماهی !
والا ماهی جان واقعا خدا آخر و عاقبت مارو بخیر کنه....
بد روزگاریه..


راستی یه چیزی
حالا تا الان که خانوم پدیده کامنتی نذاشتن ولی کلا نه به اون جنگ و دعوا نه به این حرفایی که آقای آرش این بالا زده!!

شاد باشی

سلام محسن جان
خدا عاقبت همه ی مارو به خیر کنه ایشالا

امایک نکته ی مهم اینه که اون دوتا کامنت کار آرش عزیزمون نبود
توی پست بعدی توضیح خواهم داد
سلامت باشی دوست گلم

تازه‌وارد جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

کوشی؟

زیر سایه ی خودتون رو یه چکی بکنید!

ا م ی ر شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:22 ق.ظ http://www.deltangiii.blogsky.com/

سلام خوبی دوست قدیمی ما هی ج. و.ن
سا نو مبارک
چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
بابا بیا دیگه پیشم
من اپم ها
راستی وبلاگت خوشکل شده ها
ماهی جون عزیز موفق باشی
ردپا یادت تره
دلتنگتم
ها اومدی یه سری به ما بزن دو س جون<<<<<<<<<<<<

شوریده شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:27 ب.ظ http://faghat-khodam.blogsky.com

سلام

وبلاگ ما به روز شد

منتظر ضور سبز شما هستیم

موفق باشید.....شوریده

علی اکبر شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:29 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام ماهی خانوم
خوبی؟
این پستت عالی بود..
به نظر من و با نوشتهای شما هیچ دانشجویی نباید موبایل داشته باشه...
خیال همه راحت میشه...
خیلی با حال بود
موفق باشی

شروین یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.shahriyareman.blogsky.com

سلام سلام
خوبی من برگشتم
اگه می شه
2 اسم وبلاگمو توی لینکات بذار خسته ام
در مور نوشته های ت واقعا زبون ادم بند میاد نمی تونه تعریف کنه
چون هر چی بگه کم گفته
وای که راست می گی بچه های ما نیومده دارن سیگاری می شن خدا صبر بده به مادر پدراشون!!!

یه کوچولو و آقاییش یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:45 ب.ظ

ایول مممثثثللل همیشه عالی بود پیش منم بیا آپم

الناز یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام خیلی متن زیبایی بود فقط چرا آپ میکنی خبر نمیدی؟؟؟؟؟

حسن سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ق.ظ http://albomezameneahoo.blogfa.com/

سلام آبجی ماهی
خوبی؟
وبلاک آلبوم ضامن آهو به روز شد خوشحال میشم به ما سر بزنید
اگه دلت را امام رضا تنک شده زود بیا! منتظرم!
موفق باشی

زهرا سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ق.ظ http://sookootez.blogsky.com

حتما پست جدید من هم بخون ...من هم تغییر کردم تو ایندوران!

آیدا چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ق.ظ http://ayneh68.blogsky.com

سلام ماهی جونمممم
چه طوری خانومی ؟
وای چقدر باحال بود شاد کردی مارو دستت درد نکنه :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد