:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

مجادله در ادبیات بر سر یک خال!

دیدیم دعواس گفتیم ماهم یه طبع آزمایی بکنیم!

بخونین حالشو ببرین!

*

حافظ

*
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را 
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

 *

*

*


صائب تبریزی

*
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را 

 به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
 
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

  *

*

*

 
شهریار

*
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
 
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست وتن و پا را به خاک گور می بخشند
 
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

 *

*

* 

فاطمه دریایی

*
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
 خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
 مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ 
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را 
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟

 *

*

ماهی خانوم!!

*

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

شوم من همسرش فوراً کنم دلشاد آقا را

اگر حافظ  دهد  بر  ما  سمرقند  و  بخارا را

دمش گرم و لبش خندان که داده مسکن ما را

***

برو ماهی نیا عشوه که تو آن ترک زیبا را

فقط در خواب بینی  و دهی  بر باد رویا را

 *

*

خداییش دریای استعدادم ها! 

 

*

*

احسنت به این دوستان گل و با استعدادم که در ذوق و قریحه بی نظیرند:*

 

علی اکبر  

*

*

اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را
همین حالا همین حالا , بگیرم دست بالا  را
همین را میتوانم کرد , به عشق خال هندویش
نه چون حافظ ندارم من سمرقند و بخارا را 

*

*

غزاله 

*

*

هر آن کس چیز می بخشد، به زعم خویش می بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را 

*

*

خودم

*

*

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به بوسه می دهم فوراً جواب این معما را
دل و دست و زمین و ملک شد ارزانیِ شاعر
ندارم اختیار جان ، که بخشم روح و معنا را 

 از این رو بوسه ای شیرین کنم تقدیم او آندم
و گویم با تو می مانم ، به جان خود قسم ، یارا !

*

*

بچه ی سیبیلو

*

در آن روزی که حافظ گفت ترک شهر گل ها را
ببخشاید به خالش خود سمرقند و بخارا را
نه مردم مثل امروز این چنین نامهربان بودند
نه خرج زندگی می کرد خالی جیب ماها را
تو هم چون «بچه» ساکت شو، نه حرفی زن نه چیزی بخش
ز مهرش خود ببینی رنج زندان و ضررها را 

*

*

*

                                         ستاره  

منم آن ترک شیرازی که دست آورد دل او را
ندیدم ملکی حتا از سمرقند و بخارا را
جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی؟!! 

دمش گرم ناصر قاجار ،  وَ  محمود نژادا را!!! 

* *  

*

محسن

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را  

روم در شهر شیراز و کنم عقد آن دل آرا را

   سوار ماکسیما کرده میارم من به تهرانش
بگیرم هر شبش بوسه بسوزانم شماها را

*

این عکس هم جهت حسن ختام: 

دقیقا چندمین؟! 

پ.ن : از همه ی دوستانی که توی این مدت بهم سر زدن و تسلیت گفتن کمال تشکر رو دارم. امیدوارم همیشه شاد باشید و غم نبینید. 

دوستتون دارم، مواظب خودتون باشید تا به زودی....

کی باور می کرد؟

که یه روزی... 

یه روز تلخ... 

اینجا از نبودن و پر کشیدن بهترین و مهربون ترین عمه ی دنیا بنویسم؟... 

که چقدر ناگهانی و معصومانه رفت... 

و در صندوقخانه های ذهن اطرافیان، به جز «چقدر حیف شد» چیز دیگری نکاشت... 

داریم می ریم مشهد. 

از همه ی شما التماس دعا و فاتحه برای روح یکی از بهترین بنده های خداوند دارم... 

 

ان شاالله برگشتم به همه سر می زنم. 

شاد باشید.