:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

آقایون خیییییییییلی خوبن٬ خیییییییلی!

هدفهای آموزشی: کلاسهای آمادگی دایم برای مردان تا عضوی از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوی که آنان منکر وجود آن هستند!

واحد اول : دروس پایه ای

چطور بدون مادرمان زندگی کنیم

همسرم مادرم نیست

همسرم پرستار من نیست

تمام درآمدم را به همسرم تقدیم می کنم

درک این مساله که فوتبال چیزی جز یک ورزش نیست و حذف شدن از جام جهانی یک فاجعه نیست!

واحد دوم : زندگی زناشویی

بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد

غلبه بر سندروم «کنترل از راه دور تلویزیون همیشه باید دست من باشد »
درک این مساله مهم که کفش ها خودشان توی جا کفشی نمی روند
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم
چطور بدون از دست دادن امید به زندگی، از بیماری مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم

دیگر سرپا جیش نمی کنم!!

من پیشرفت کردم،تکبر را کنار گذاشته ام و عیوبم را می پذیرم!

من دیگر دوش استخر را با دوش حمام اشتبام نمی گیرم.

چگونگی به تنهایی لباس پوشیدن،به تنهایی لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباسها.

واحد سوم:اوقات فراغت

چطور در آشپزی کمک کنیم بدون آنکه آشپزخانه را به گند بکشیم!

چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم . 
چطور یک بلوز را در کم تر از دو ساعت اتو کنیم و در عین حال

 از سوختنش جلوگیری کنیم .
تمیز کردن خانه... فعالیتی مطلوب و دلپذیر
.

به خاطر سپردن معنای جاروبرقی:

 وسیله ای برای تمیز کردن خانه که گرد و خاک و آشغالها را جمع می کند.

جمع کردن خرابکار یها بعد از انجام تعمیرات ناموفق در خانه!

واحدچهارم :آشپزخانه

سطح ۱(مقدماتی):

 وسایل خانه
: ON
روشن کردن دستگاه
: OFF
خاموش کردن دستگاه

سطح ۲ ( پیشرفته):

 درست کردن اولین سوپ آماده بدون سوزاندن آن.

سطح ۳ ( تخصصی):

 درست کردن چای بدون فراموش کردن آب و چای، و دم کردن آن داخل قوری و نه کتری!

سطح ۴ (عالی):

تعارف کردن چای بدون این که نصف آن در نلبکی بریزد.       
اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه .

کلاس عملی:

عملیات پیچیده ی جوشاندن آب قبل از اضافه کردن ماکارونی !

بعد از قبولی در مرحله اول مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود.نظر به آنکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر هشت شاگرد پذیرفته می شوند...

اولین مبحث :

البسه از لباسشویی تا کمد :یک مرحله مرموز

دومین مبحث:

ریسک پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال

سومین مبحث:

آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند

چهارمین مبحث:

آیا وقتی مردی رانندگی می کند،می تواند آدرس بپرسد بدون اینکه بی عرضه به نظر برسد؟

پنجمین مبحث :

تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک

ششمین مبحث :

"مردی در صندلی کنار راننده"

آیا واقعا ممکن است دائما دستورالعمل صادر نکنیم و غر نزنیم وقتی خانم رانندگی می کند یا مشغول پارک کردن است؟

آخرین و مهمترین مبحث:

این جمله را روزی صدمرتبه تکرار کنم و بنویسم: من بی عرضه تر از همسرم هستم!

********************************

احوال آقایون چطوریاست؟!!

دوستتون دارم، مواظب خودتون باشین تا به زودی...

راستی ۱:

توی شبهای قدر، از همتون التماس دعا دارم.

راستی۲:

پیرو حاتم بخشی تازه وارد عزیز در رابطه با شکلکها،

 منم این شکلک رو تقدیم می کنم به فاطمه ی عزیزم! 

راستی ۳:

رکورد زدم! یک روز تمام از گوشیم هیچگونه زنگی خارج نشد! 

راستی۴: 

اگه تعداد آقایون معترض زیاد بشه٬ حال خانوما رو هم می‌گیرم!

من همیشه جانب حق و عدالت و طرفدار دموکراسی بوده‌ام! 

توجه کنین که مهمه تعداد خانومای موافق بیشتره یا آقایون مخالف! 

این است ملاک کار ما!باشد که عبرت گیرید!

برتری آقایون؟!!!!!

سلام.

 

خوبین که؟ امیدوارم شاداب و سرحال باشین.

امروز نیت کردیم یه حال اساسی به همه ی آقایون بدهیم و شادمانشان کنیم.

دیگه نگین ماهی خانوم فمینیسته و از اینجور بهتونا بزنین به 

 دختر دم بخت مردم ها!

من کلا حقیقت رو می گم همیشه!

انقده خوبم مـــــــــــــــــــن!

حالشو ببرین!

 

فقط بی زحمت یه لحظه در گوشاتونو بگیرین من یه مطلبم خدمت خانوما عرض کنم!

 

(دوستای گل گلاب خودم! خانومای همیشه نازنین! اصلا نگرانی به خودتون راه ندین! در پست بعدی چنان این موجودات ذکور را ضایع بنمایم که ندانند از کجا آمده اند و آمدنشان بهر چه بوده؟!!)

 

خب آقایون گرام! ول کنین گوشاتونو !

 

*****************************************

 

بیست برتری مرد بودن !

 

1- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود 

 2-  مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است  

3- برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید
4- در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید
5- دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند
6- جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست
7- لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید

 8- ظرف مدت 10 دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید
9- همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند
10- گر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی گیرد
11- رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است
12- با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید
13- وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید
14- بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید

 

15- هرگز نگرانی بابت کمبود شوهر ندارید
16- می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید
17- حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید
18- ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید
19- هر ساعتی دلتون بخواد میتونید از خونه بیرون برید و هر ساعتی دلتون بخواد میتونین برگردین
20- و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد !

 

********************

 

راستی1:

 

توی وبلاگ مانی درمورد کتابهای روی موبایل خوندم، گفتم منم اینجا به همه ی شما بگم!خیلی وقته که از این کتابها استفاده می کنم. اونایی که مثل من کرم کتابن و گوشیشون از فرمت jar  پشتیبانی می کنه، این فرصت رو از دست ندن. به سادگی می تونین توی وقتای مرده یه عالمه کتاب بخونین بدون اینکه بفهمین زمان چطوری گذشت.

 

تازگی با یه دوست بسیار عزیز آشنا شدیم به نام آقا امیر که صاحب وبلاگی هستن تحت عنوان « کتابخانه پرنیان ». یه عالمه کتاب با انواع موضوعات و فرم های گوناگون برای دانلود کردن موجود داره.

سر بزنین! پشیمون نمیشین.

 

راستی2:

 

برای سلامتی نی نی این دوستمون دعا کنین.

 

راستی 3:

 

به فرمایشات گهربارم در پست قبلی، اضافه بفرمایید سرکار خانم مومنه، قدیسه، مطمئنه، آتنه فقیه نصیری که جهت نترکیدن اسلام، با چادر از کوه میرن بالا!
باشد که درس گیریم.

 

با تلاشهای بی دریغ صدا و سیمای وزین، اینهمه آیات الهی را بر روی زمین و در تلویزیون می بینین!

 آیا باز هم ایمان نمی آورید؟!!

 

 

دوستتون دارم، مواظب خودتون باشین تا به زودی...

آتش!

سلام به همه ی رفقا!
امیدوارم تپل مپل و سرحال باشین! 

روزه که اذیتتون نمی‌کنه؟! 

التماس دعا داریم به هر حال! 

 

 

غرض از مزاحمت اینکه یه حال و احوالی کرده باشیم و یه‌کمی گپ بزنیم و برویم! 

 

*  

 

آقا می‌گم توجه کردین این افسانه بایگان چه جون می‌ده واسه گریه کردن سر قبرای مردم؟! 

اصلا وقتی این کتاب دعا و قرآن رو می‌گیره دستش چنان محو حالت عرفانیش می‌شم که دلم می‌خواد پای پیاده برم مکه! 

 

خدائیش اینا مارو چی فرض کردن؟!! 

 

 

چند روز پیش اومدم تو اتاقم دیدم گوشیم دست خواهرمه. حدس زدم مثل همیشه داره عکسای نی‌نی‌هامونو توش میبینه. 

با ذوق ازش پرسیدم: 

 

چی داری می‌بینی؟! بذار منم ببینم! 

 

با عصبانیت گفت: 

 

چند دفعه باید بهت بگم دخالت نکن تو کار بقیه؟
تو چرا اینقدر فضولی آخه؟
از سن و سالت خجالت بکش! 

چی‌کار داری که من دارم با گوشیت چی میبینم؟! 

 

 

چند وقتی می‌شه داستان کوتاه مهمونتون نکردم!
 

تقدیم با عشق! 

 

****** 

 

آتش 

 

نقشه‌ی آقای اونیل حرف نداشت! در حقیقت او با یک تیر می‌توانست دو نشان بزند.با آتش زدن انبار پوشاک٬ هم می توانست از دست محصولات و لباسهای زمستانی - که باید چندماه آنها را نگه می داشت تا در زمستان آینده بفروشدشان - راحت شود٬ هم اینکه می توانست موفق شود به جای ۴۰۰ هزار دلار جنسی که داشت٬ صحنه ی آتش سوزی را طوری جلوه دهد که انگار یک میلیون دلار جنس او در آتش سوخته است! پس معطل نکرد و وقتی همه‌ی کارکنان رفتند٬ شعله های آتش را به جان انبار انداخت و بلافاصله خود را به خانه رساند و سپس با خیال راحت کارت بیمه آتش سوزی را پیدا کرد که فردا راحت باشد! اما... 

اما همینکه چشمش به تاریخ بیمه افتاد قلبش از کار ایستاد! 


تاریخ بیمه‌ی آتش سوزی انبار دیروز به پایان رسیده بود!! 

 

دوستتون دارم٬ مواظب خودتون باشین تا به زودی...

تقدیم به همه ی عشاق!


به نام تک تیر انداز عشق

ماه در چمن عزیزم اگر می دانستی که من چقدر عاشق چشمان سیاهت شده ام , از ذوق می مردی (!!)
گلم , از روزی که تو را سر کوچه دیدم قلبم ترک عمیغی خورده (!) هر چند پشتت به من بود و داشتی با منیژه خانوم هرف می زدی, ولی سوز نگاهت که در چشم منیژه خانوم منعکس شده بود چون تیری به قلب عاشق من فرو رفت ...!! آه چه دردی هم داشت لامسب ! به جان مادرم ,از آمپول هم دردش بیشتر بود .

5 روز غذا نخوردم ... بعد از آن 4 روز نان خشک خوردم (تازه آن را هم نمی خاستم بخورم, به زور در هلقومم چپاندند ) تا همین دیروز که مادرم آغا قلام را واسته کرد که بیاید راضیم کند غذا بخورم .

غسم خورده بودم تا زن من نشدی هیچی نخورم ولی به جان ماه در چمن که از موتورم هم برایم عزیزتر است , دیروز مجبورم کردند یه پیاله آبگوشت بخورم , جایتان خالی دو تا پیاز هم خوردیم.. کلی چسبید ,هنوز هم بویش در فضا به مشام می رسد... با یه کیسه (!!) بزرگ سبزی خوردن.

ماه در چمن عزیزم, اگر زن من بشوی خیلی خوب می شود , 12 تا بچه قد و نیم قد و یک شوهر رشید مثل من خواهی داشت ... دیگه از خدا چی می خوای ؟؟!!

راستی من سیکل هم دارم یعنی امسال که دیپلمم را گرفتم تا چند سال بعدش هم ان شاالله سیکلم می گیرم . شنیدم شما هم سواد داری ... این خیلی خوب است, من اصلن مخالف سواد دار شدن ضعیفه ها نیستم .

ماه در چمن عزیزم , باور کن خیلی شعر در ظهنم آماده کرده بودم تا برایت بنویسم , اما الان ظهن عاشقم یاری نمی کند ,جز این یکی:

" نگاهم با نگاهت کرد برخورد ز دانش دل پیر برنا بود "  


آه ماه در چمن, همه جا تو را می بینم ...وقتی پشت موتورم (اسمش هرکول است, پیشکش) مینشینم روزی هزار بار نزدیک است تسادف کنم, دائم تو مقابل چشم هایم هستی , همه جا اسم قشنگت را نوشته ام ..روی دیوارهای خانه ی خودمان و آغا قلام , روی چرخ هرکول, رو تلفن عمومی , صندلی اتوبوس , روی دیوارهای دستشویی پادگان ...همه جا ...همه جا ...

چند وقت پیش از شهر برایتان یک جفت کفش قرمز خریدم که جلویش گل گلهای بنفش داشت , مثل خودت جیگری بود که نگو . ان شاالله که خوشتان بیاید, فقط شماره ی پایتان را نمی دانستم برای همین عباس ریزه را فرستادم از دیوار خانه تان پرید پایین یک لنگه دمپایی کش رفت, گفت این مال ماه در چمن باید باشد .من هم همان سایز کفش برایتان خریدم ...فقط جان من شماره ی پای شما 28 است ؟؟!!!!!!!!! اشکالی ندارد امیدوارم که عباس ریزه دمپایی خاهرتان را اشتباه کش نرفته باشد . مهم تفاهم است که ما بسیار داریم به نظر من ازافه هم داریم .. می توانیم ازافه اش را بدهیم به آغا قلام و زنش که دیگر اینقدر هر شب دعوا نکنند, گناه دارن

قول میدم ..قول میدم تا وقتی جوون و خشگلی و منم بی پولم زن دوم نگیرم. (!!!)

دیروز هی تو چشمای منیژه خانوم نگاه می کردم ببینم آیا هنوز اثری از انعکاس نگاه شما در آن هست یا نه؟
اما نمی دانم چرا منیژه خانوم با دمپایی بر سرم زد, که این بی حیای هیز را از اینجا ببرید !!!

مرده شورش را ببرند , دور از جان شما چشم هایش شبیه چراق های هرکول بود ! مو به تن آدم صیخ می کرد !!!

خوب نازنینم , بهترینم, عسلم , به اجبار نامه را به پایان می رسانم که سر نازنینتان درد نگیرد.

شما را به خدا غسم می دهم تا من برگردم با کسی ازدواج نکنید ...

امضا : خاک پای شما : پنجه علی سیاه در قلعه گرز آبادی اصل 

 

دزدیده شده از: آرشیو وبلاگ خواهرم! 

 

دوستتون دارم٬ مواظب خودتون باشین تا به زودی...

راههای مخ زنی اینترنتی !!!

سلام به همه ی دوستای گلم 

اینم یه آموزش دیگه ازسری آموزشهای مهم زندگی ماهی خانومی 

 


راههای مخ زنی اینترنتی !!!  

 دوست یابی به دو صورت انجام می شه :

۱- اینترنتی 

۲- غیر اینترنتی


دوست یابی اینترنتی خودش به دو روش اعمال می شه:  

 

۱- با وبلاگ  

۱- بی وبلاگ 

 

دوست یابی با وبلاگ یه مقدار ساده تر از بی وبلاگه.یعنی یه وبلاگ با یه اسم غم انگیزناک می سازی.

مثلا:
daryaye-gham...to-ro-mikham...bargard...asheghe-bi-gharar...gigilie-gomshodeye-man...farhad-ba-faryad... Love Story...Sahele-Aram...

بعد دیگه می ری یه اسم قشنگ می ذاری واسه وبت.

مثلا:
کجا بیدی؟هرجا گشتم نبیدی؟...قایم باشک...هی فلانی کجایی؟...عزیزم بیدار شو...بی تو هیچم،بیا تو گیجم...کاشکی کجایی؟...کتاب زندگیم بی تو دفتر چهل برگه...آچار فرانسه زندگیم کجایی؟...


آره خلاصه.بعدشم یه قالب مشکی با بک گراند یه قلب تیر خورده یا شکسته.اسمشم ترجیحا با فونت نستعلیق بنویسی بیشتر اثر داره.بعدش یه آیدی می سازی که اسمش مثل آدرس وبلاگت باشه.بعدشم دیگه دام پهن شده و باید مث یه شکارچی پلید منتظر به دام افتادن شکار باشی.برای محکم کاری می تونی دور نشونگر موست کد نوشته بذاری.مثلا این نوشته رو:

I Love You My Baby. Where Are You?...I go To School Every Day. How  

 About You...  

 بعد تو هر وبلاگی که می ری و می بینی نویسنده ش دختره و آیدی گذاشته آیدیشو اد می کنی ولی با هیچکدوم چت نمی کنی.دخترام که همه کنجکاو و معصومن و از دنیا بی خبر.میان بهت پی ام می دن که ببینن تو کی هستی؟که تو اونا رو با حرفای صدمن یه غاز عاشقونه تو دام می ندازی که : بله...من یه دخترو خیلی دوست داشتم...عاشقش بودم...همه چیزمو به پاش ریختم...ولی اون بی وفایی کرد و بهم خیانت کرد و رفت.دختره م شروع می کنه دلداری دادن بهت و می گه که :منم جای خواهرت...اشکالی نداره...منم کم مشکل ندارم تو زندگیم...و اینجوری کم کم مخشو می زنی و ***ش می کنی. دوست یابی بی وبلاگ خداییش یه مقدار حرفه ایه.نیس که دخترا یه مدته باهوش شدن .بخاطر همین دیگه راحت نمی تونی با یه سلام علیک مخ دختره رو بزنی.اول از همه باید یه آیدی بسازی مررررررررررررگ. مثلا:
bi_to_hicham_messe_pichak_doret_mipicham... key_boarde_bi_mouse... dara_bi_sara... daryaye_bi_sahel... keshtie_be_gel_neshasteye_talaatome_sahel_ha

بعدش می ری تو روم و کمین می کنی.اینجا دیگه به هیچوجه حق انتخاب نداری.یعنی هر آیدی که به نظر دخترونه می رسید یا حتی آیدی دو جنسی اگه دیدی سریع باید با شکم خودتو پرت کنی روش...شاید بتونی تصاحبش کنی...انشاالله...حالا.اینجا یه سری چیزا هس که شانست رو بیشتر می کنه.مثلا داشتن ویس.یا داشتن وبکم.حفظ بودن چند بیت شعر عاشقانه غم انگیز که از بی وفایی دنیا می گه خیلی موثره... 

 

 

و بالاخره نحوه سلام کردن.ببینین.روانشناسی دخترونه ثابت کرده که نحوه سلام کردن پسرا رابطه مستقیم با شخصیتشون داره.همه ما می دونیم دخترا دنبال پسرای بامزه و جدیدن.همه هم می دونیم که دخترا از پسرای متفاوت خوششون میاد.پس باید نحوه سلام کردنت عجیب باشه. مثلا: سلام هم چت...سلام حاجی ، سیدتو کشتن...سلام همشیره...، آبجی رو بپوشون که ما اومدیم خدمتت واسه سلام...

اینجا یه عامل دیگه هم موثره و اون میزان اعتقادت به خداس.یعنی باید به خدا توکل کنی...یا در حقیقت التماس کنی بلکه دختره به تو جواب بده.اگه جواب داد بقیه ش ردیفه.می تونی از زندگی لذت ببری! 

دوستتون دارم٬ مواظب خودتون باشین تا به زودی...